61ls9a9.jpg
به چشمانه مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را
تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم
به پاکی چشمانم قسم که تا ابد...
.....دوستت دارم !
61ls9a9.jpg
به چشمانه مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را
تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم
به پاکی چشمانم قسم که تا ابد...
.....دوستت دارم !
دیگه عاشقانه ای ندارم
عشقی هم ندارم
اما...
بازم عاشقانه میخونم
دردش از دردی که لحظه رفتنش کشیدم هم بدتره
عاشقانه هایم تمامی ندارند
وقتی ،
تو ،
بهترین اتفاق زندگی ام هستی ...
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﺎ اﺧﻢ ﺗﻮ زﯾﺒﺎﺳﺖ، ﮐﻪ ﭼﻮن ﺳﯿﺐ
ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ و ﺑﺎ ﺗﺮﺷﯽ دﻟﺨﻮاه ﻋﺠﯿﻨﯽ
ﺗﻤﺜﯿﻞ ﻏﻢِ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻇﺮﯾﻔﻢ
ﯾﮏ ﺑﺎغ اﻧﺎر اﺳﺖ و ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺳﻪ ی ﭼﯿﻨﯽ!
#علیرضا_بدیع
در خلوت كوچه هایم باد می آید
اینجا من هستم
دلم تنگ نیست تنها منتظر بـــارانـم
تا قطره هایش بهانه ایی باشند
برای نم ناك بودن لحظه هایم
و اثباتی
بر بی گناهی چشمانم!
امروز مرهمی جز عشق که ذات درد است ، برای زخم های زندگی نمی شناسم
چه شگفت است عشق ، که هم زخم است و هم مرهم
از تو که می نویسم
رؤیاها بیدار می شوند
گل ها صف می کشند
باران نوبت می گیرد
و پروانه ها هر جا که باشند
راهی عطر تو می شوند
تا تو یک عاشقانه
از خیالم بگذری
از تو که می نویسم
آسمان به زمین نزدیک تر
دنیا زیر پای واژه هایم
جا به جا می شود
✍ شَبی بیا با شِعر و شَراب و بوسه ای... ⇦
شَراب مال تو ⇦
شعر مال من ⇦
بوسه هم..؟؟✍
حالا بیا ببوسَمت بَعد با هَم کنار می آییم...
کاش میشد که کسی می آمد
این دل خسته ما را می برد
چشم ما را می شست راز لبخند به لب می آموخت
کاش میشد دل دیوار پر از پنجره بود
و قفس ها همه خالی بودند
آسمان آبی بود
و نسیم روی آرامش اندیشه ما می رقصید
امروز مرهمی جز عشق که ذات درد است ، برای زخم های زندگی نمی شناسم
چه شگفت است عشق ، که هم زخم است و هم مرهم
ڪـــــاش
صــداے بعضـــے آدمــا رو میــشد بوســـید...!
مخصـوصــــــا وقتــیڪــــہ
اسمــتــــــــ رو صــدا میـــزنــنـــد...
✍ شَبی بیا با شِعر و شَراب و بوسه ای... ⇦
شَراب مال تو ⇦
شعر مال من ⇦
بوسه هم..؟؟✍
حالا بیا ببوسَمت بَعد با هَم کنار می آییم...
زیبایی ات را در لحظه ای حبس می کنم و
به دیوار می آویزم
بافته ای از گیسوانت
از قاب بیرون می ریزد
دوباره می فهمم نه در عکس نه در نگاه نه در روسری
و نه در واژه های این شعر
زیبایی تو در هیچ قابی
محصور شدنی نیست
امروز مرهمی جز عشق که ذات درد است ، برای زخم های زندگی نمی شناسم
چه شگفت است عشق ، که هم زخم است و هم مرهم
وجودت در قلبم مثلنفس کشیدن است!
آرام........بی صدا...اما همیــــــــــشگی...
✍ شَبی بیا با شِعر و شَراب و بوسه ای... ⇦
شَراب مال تو ⇦
شعر مال من ⇦
بوسه هم..؟؟✍
حالا بیا ببوسَمت بَعد با هَم کنار می آییم...